فیزیولوژی گیاهی،تعریف فیزیولوژی گیاهی،جزوه فیزیولوژی گیاهی،ارشد فیزیولوژی گیاهی:
فيزيولوژي دانشي است که وظيفهاش
بررسي عملکرد (Function) موجودات زنده است. ماهيت بررسي در اين علم ، وظيفه
و کارکرد اندامهاست. نام قديمي فيزيولوژي وظايفالاعضا بوده است.
فيزيولوژي گياهي ، مطالعه اعمال حياتي گياه ، فرايندهاي رشد و نمو ،
متابوليزم و توليد مثل گياهان است
ديد کلي
کشف قوانيني که بر تغذيه
گياه و رشد و نمو آن حکومت ميکند، شناخت توانايي واقعي سلولها در انجام
فعاليتهاي بيولوژيک و همچنين ارائه روشهايي که ظهور يکي از توانائيهاي
سلولي را امکانپذير ميسازد، هدف اساسي فيزيولوژي گياهي محسوب ميشود.
همانطور که مسير روشن بسياري از اکتشافات نظري ، منشا پيشرفتهايي در يکي از
شاخههاي تجربي علوم است، نتايج حاصل از مطالعاتي که در همه شئون علمي
بالاخص در فيزيولوژي گياهي صورت گرفته، باعث توسعه و پيشرفت واقعي کشاورزي
شده و آن را از صورت ابتدايي خود در نخستين روزهاي ظهور انسان به صورت
کاملا پيشرفته امروزي ، مبدل ساخته است.
از طرف ديگر ، ترقيات سريع
فيزيولوژي گياهي نيز خود مديون ترقيات علوم ديگري مانند فيزيک و شيمي است،
زيرا عملا کليه اعمال متابوليزم سلولها بر اساس قوانيني تفسير ميشوند که
در مورد عالم بيجان شناخته شدهاند. شک نيست که علم فيزيولوژي گياهي ، علمي
است تجربي و همه کوششهايي که در اين زمينه صورت ميگيرند، به شناسايي بيش
از پيش ماده زنده منجر ميشوند. به علاوه فيزيولوژي گياهي ، علم پايه
مستقلي است که داراي مفاهيم خاصي بوده، شيوه مخصوصي در تجربيات آن مشاهده
ميشود.
موضوعات مطرح شده در فيزيولوژي گياهي
فيزيولوژي
گياهي را ميتوان مطالعه اعمال حياتي گياه ، فرايندهاي چرخهاي متحرک رشد ،
متابوليزم و توليد مثل دانست. مباحث زيادي در فيزيولوژي گياهي بحث ميشود و
در هيچ علمي ، نحوه پيشرفت واضحتر از زمينه فيزيولوژي گياهي نيست. از
مباحثي که در فيزيولوژي گياهي بحث ميشود، ميتوان به موارد زير اشاره کرد.
تغذيه و جذب در گياهان
انجام صحيح فرايندهاي
متابوليزمي مستلزم وجود عناصري است که بايد به صورت اکسيد شده يا احيا شده ،
معدني و يا آلي جذب سلولها شده، احتياجات آنها را از نظر ماده و انرژي
تامين کنند. مقدار و نوع اين احتياجات تابعي از شدت و نوع واکنشهاي
متابوليزمي بوده و به همين مناسبت هر موجودي از نظر قدرت سنتز و طريقه
تحصيل انرژي با موجود ديگر متفاوت است.
موجودات زنده را از نظر قدرت
سنتز و همانند سازي به دو دسته اتوتروف و هتروتروف تقسيم مي کنند. موجودات
اتوتروف موجوداتي را گويند که از ترکيبات سادهاي نظير دياکسيد کربن و
ترکيبات معدني مختلف مانند نيتروژن معدني ، ميتوانند کليه احتياجات خود را
برطرف سازند که گياهان در اين گروه قرار ميگيرند.
احتياجات گياهان نسبت به انرژي
سلولهاي گياهي انرژي موجود در مواد تشکيل دهنده خود را به صور مختلف زير از دست ميدهند.
• به صورت انرژي حرارتي که در بعضي موارد مانند گل آذين گل شيپوري کاملا آشکار است.
• به صورت انرژي نوراني مانند فلورسانس کلروفيل
• به صورت انرژي مکانيکي مانند سيکلوز در سيتوپلاسم
• به صورت انرژي الکتريکي که نتيجه آن برقراري اختلاف پتانسيل بين اعضاي مختلف گياهان است.
احتياجات گياهان نسبت به مواد
ميزان اين احتياجات در
نمونههاي مختلف گياهي ، متفاوت است. رفع احتياجات يک گياه بالغ در درجه
اول به منظور جبران موادي است که اين گياه در طول حيات از دست ميدهد. در
درجه دوم ، رشد و نمو يک گياه احتياجات احتمالي ديگري بوجود ميآورد. کليه
اين احتياجات بوسيله منابع طبيعي مختلفي تامين ميشوند که عبارتند از: خاک ،
هوا ، آب و محيطهاي آلي.
بطور کلي در بخش تغذيه و جذب مباحث مختلفي بحث
ميشود: احتياجات گياهان ، نقش عمومي و اختصاصي عناصر و علائم کمبودهاي
آنها ، محلولهاي غذايي و کودهاي شيميايي ، تغذيه نيتروژن معدني و آلي ،
چرخه متابوليزمي نيتروژن ، گوگرد و فسفر ، رابطه آب و خاک ، گردش مواد در
گياه ، جذب مواد معدني ، مکانيزم جذب مواد و.... .
فتوسنتز
فتوسنتز (photosynthesis) از نظر لغوي به
معناي توليد با استفاده از نور خورشيد است. فتوسنتز شامل دو دسته واکنش است
که هردو در کلروپلاستها صورت ميگيرند. طي فتوسنتز انرژي و آب و اکسيژن
توليد ميشود.
زندگي در روي کره زمين به انرژي حاصل از خورشيد وابسته
است. فتوسنتز (photosynthesis) از نظر لغوي به معناي توليد با استفاده از
نور خورشيد است. فتوسنتز شامل دو دسته واکنش است که هردو در کلروپلاستها
صورت ميگيرند. طي فتوسنتز انرژي و آب و اکسيژن توليد ميشود.
در
فتوسنتز ، انرژي خورشيدي براي اکسيد کردن آب ، آزاد شدن اکسيژن و نيز احيا
کردن به ترکيبات آلي و در نهايت قند بکار ميرود. فتوسنتز شامل دو دسته از
واکنشهاست: واکنشهاي نوري و واکنشهاي تاريکي.
بطور کلي در بخش فتوسنتز مباحث مختلفي بحث مي شود:
مفاهيم
کلي در مورد فتوسنتز ، عملکرد کوانتومي نور ، ساختمان دستگاه فتوسنتزي ،
ساختار تيلاکوئيدها در کلروپلاست ، گيرندههاي نوري ، فتوسيستمهاي I و II ،
مکانيزم انتقال الکترون و پروتون در کلروپلاستها ، ژنوم کلروپلاست ، چرخه
احياي فتوسنتزي ، تنفس نوري ، چرخه احياي فتوسنتزي ، چرخه احياي کربن در
گياهان CAM(کراسولاسه) ، سنتز نشاسته و ساکارز در گياهان و ... .
رنگدانههاي فتوسنتزي
انرژي نور خورشيد ابتدا بوسيله
رنگدانههاي نوري گياهان جذب ميشود. همه رنگدانههايي که در فتوسنتز
فعاليت دارند در کلروپلاست يافت ميشوند. کلروفيلها و باکترو کلروفيلها که
در بعضي از باکتريها يافت ميشوند رنگدانههاي رايج موجودات فتوسنتز کننده
هستند. البته همه موجودات فتوسنتز کننده داراي مخلوطي از بيش از يک رنگدانه
هستند که هر کدام عمل خاصي را انجام ميدهند. از ديگر رنگدانهها ميتوان
به کاروتنوئيدها و گرانتوفيل اشاره کرد.
کلروپلاست محلي است که در آن فتوسنتز صورت ميگيرد
برجستهترين
خصوصيت ساختماني کلروپلاست ، سيستم فشرده غشاهاي دروني است که به
تيلاکوئيد معروف است. کل کلروفيل در اين سيستم غشايي که محل واکنش نوري
فتوسنتز است قرار گرفته است. واکنشهاي احياي کربن يا واکنشهاي تاريکي در
استروما (ناحيهاي از کلروپلاست که بيرون تيلاکوئيد قرار گرفته است) صورت
ميگيرند. تيلاکوئيدها خيلي نزديک به يکديگر قرار دارند که به تيغههاي
گرانا موسومند.
مکانيزم جذب نور در گيرندههاي نوري
موجودات فتوسنتز
کننده داراي دو مرکز نوري متفاوت هستند که پشت سر هم آرايش يافتهاند و
سيستمهاي نوري 1 و 2 ناميده ميشوند. سيستمهاي گيرنده در ردههاي مختلف
موجودات فتوسنتز کننده تفاوت قابل ملاحظهاي دارند. در صورتي که مراکز
واکنش حتي در موجوداتي که نسبتا اختلاف دارند يکسان است. مکانيزمي که از آن
طريق انرژي تحريک کننده از کلروفيل به مرکز واکنش ميرسد، اخيرا به صورت
انتقال رزونانس از آن ياد شده است. در اين فرايند فوتونها به سادگي از يک
مولکول کلروفيل دفع و توسط مولکول ديگر جذب نميشوند. بيشتر انرژي تحريک
کننده از طريق فرايند غير تشعشعي از يک مولکول به مولکول ديگر منتقل
ميشود.
يک مثال مناسب براي درک فرايند انتقال رزونانس ، انتقال انرژي
بين دو رشته سيم تنظيم شده (کوک) است. اگر يکي از رشتهها ضربه بخورد و
درست نزديک ديگري قرار گيرد رشته تنظيم شده ديگر مقداري انرژي از اولي
دريافت نموده و شروع به ارتعاش ميکند.
کار آيي انتقال انرژي بين دو
رشته تنظيم شده به فاصله آنها از يکديگر ، جهتگيري نسبي آنها و نيز
تواترهاي ارتعاشي بستگي دارد که مشابه انتقال انرژي در ترکيبات گيرنده است.
واکنشهاي نوري فتوسنتز
موجودات فتوسنتز کننده از
طريق اکسيد کردن آب به مولکول اکسيژن و احياي نيکوتين آميد آدنين دي
نوکلئوتيد فسفات ، الکترون را به صورت غير چرخهاي منتقل ميکنند. بخشي از
انرژي فوتون از طريق اختلاف PH و اختلاف پتانسيل الکتريکي در دو طرف غشاي
فتوسنتزي به صورت انرژي پتانسيل شيميايي آدنوزين تري فسفات ذخيره ميشود.
اين ترکيبات پر انرژي انرژي لازم براي احياي کربن در واکنشهاي تاريکي
فتوسنتز را تامين ميکنند.
آدنوزين تري فسفات
آدنوزين تري فسفات (ATP)
اطلاعات اوليه
فقدان اکسيژن يکي از خواص مهم جو
اوليه به شمار مي آيد. چنانچه در آن آميزش برق آساي عناصر اکيسژني وجود مي
داشت، مولکولهاي ناپايدار حاصل ، به سادگي بر اثر احتراق نابود مي شدند.
اگر حيات بدون استعانت از اکسيژن حادث شده باشد، بايد تخمير آن را تامين
کرد و باشد، که لولي پاستور ، شيميدان فرانسوي نيز آن را حيات بدون
آزمايشهاي مربوط به هوا توصيف کرد. عمل تخمير بر اثر شکستن مولکولهاي
آلي)ترکيبات حاوي کربن) انرژي لازم را در اختيار ياخته قرار مي دهد،
فسفاتهاي پر انرژي از قبيل آدنوزين تري فسفات را رها مي کند.
برخي از
اشکال تخمير ، مانند تخمير هاي مواد الکل ، به عنوان فرآورده فرعي ، دي
اکسيد کربن توليد مي کنند. رها شدن اين گاز در جو به وسيله اشکال بي هوازي
حيات ، که به اکسيژن نياز دارند، در تکامل فرايند هاي سوخت و ساز بعدي ، از
جمله عمل تنفس سهيم اند.
آدنوزين تري فسفات در مرحله دوم سوخت و ساز
بعد از
عمل تخمير ، پيشرفت بعدي سوخت و ساز عبارت بود از چرخه مونوفسفات ششگانه
(HMP). اين عمل اساسا فرايندي بي هوازي است که به کمک انرژي حاصل از
آدنوزين تري فسفات ، هيدروژن را از قند آزاد مي کند. دي اکسيد کربن نيز به
عنوان فراورده فرعي به دست مي آيد. نيمي هيدروژن مربوط به چرخه HMP از آب
به دست مي آيد. اين چرخه معرف مرحلهاي نسبتا پيشرفته (طي ميليونها سال)
است، زيرا ، از دشوارترين راه به هيدروژن مي رسد، نمايشگر دو رواي است که
عملا تمامي هيدروژن آزاد از سياره ها فرار کرده است.
منبع خورشيدي آدنوزين تري فسفات
سومين
مرحله در اين جريان تکاملي (سوخت و ساز) ، احتمالا تغيير ماده آلي به
فسفات آلي به کمک نور (فرايندي که طي آن گياهان سبز انرژي نوراني را به
انرژي شيميايي تبديل مي کنند) ، يعني استفاده مستقيم در توليد ATP است.
انجام اين عمل مستلزم وجود ماده رنگي کلروفيل(پوروفيرين منيزيم) براي جذب
نور ، حضور مواد رنگين ياخته)پروتئينهاي آهن دار) براي تبديل انرژي خارجي ،
يعني نور خورشيد ، به انرژي ذخيره اي موسوم به (ATP) است.