بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ ولادت حضرت امام خمینی رحمة الله علیه

ü       20 جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى

ü       30شهریـور 1281 هجرى شمسى

ü       21سپتامپر 1902 میلادى

محل ولادت ایشان

شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها .

او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت  مردم و کسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد.

خاندان ایشان

پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه  العظمـى میرزاى شیـرازى  رحمة الله علیه ،پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف  اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل  آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان  در امـور دینـى بـود.

ظرائفی از زندگی ایشان

در حـالیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد.

بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتیـمى آشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید.

وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت  سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى بوده است. همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حق جـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از  نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

جد حضرت امام علامه سید احمد موسوی بود که پدر سیداحمد به نام دینعلی شاه به انگیزه تبلیغ دین از نیشابور به کشمیر هند هجرت کرده بود.

پدر سید احمد در همان جا (کشمیر) به شهادت رسید و از آن پس به رسم و سپاس مردم هند به "دینعلی شاه" لقب گرفت.

سید احمد موسوی (هندی) پس از شهادت پدر، کشمیر را به قصد نجف ترک گفت و به مقام بلند اجتهاد و فقاهت در همین شهر مقدس دست یافت .

توضیحى بر چگونگى سیر نگارش وصیتنامۀ امام خمینى رحمة الله علیه

امام خمینى رحمة الله علیه نگارش وصیتنامۀ سیاسى الهى خویش را که در حقیقت پیام جاوید ایشان و خلاصۀ همه وصایا و پیامهاى زندگى پربرکتشان مى‏باشد در تاریخ 26 بهمن 1361 به پایان رسانده و نسخه‏اى از آن را طى پیامى به تاریخ 22 تیرماه 1362 به صورت لاک و مهر شده نزد خبرگان اولین دورۀ مجلس خبرگان رهبرى به امانت سپردند.

امام خمینى رحمة الله علیه در سالهاى بعد، وصیتنامه را مورد بازبینى قرار داده و با انجام تغییراتى در آن، دو نسخه از متن اصلاحى را که بر روى پاکات آنها به خط ایشان نوشته شده است:« متن وصیتنامۀ سیاسى الهى اینجانب جهت نگهدارى در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوى» براى تحویل به مراکز مذکور به نمایندگان خویش سپردند.

تحویل نسخ وصیتنامه در حضور جمعى از مسئولین نظام جمهورى اسلامى ایران در تاریخ 19 آذر 1366 انجام گردید که مراسم آن از طریق سیماى جمهورى اسلامى ایران پخش شد. در این دیدار آقایان: منتظرى (قائم‏مقام رهبرى در آن زمان)، خامنه‏اى (رئیس‏جمهور وقت)، هاشمى رفسنجانى (رئیس مجلس شوراى اسلامى)، میرحسین موسوى (نخست‏وزیر)، مشکینى (رئیس مجلس خبرگان)، صافى (دبیر شوراى نگهبان)، موسوى‏اردبیلى (رئیس دیوان‏عالى کشور)، موسوى‏خوئینى‏ها (دادستان کل کشور)، مهدوى کنى (دبیر جامعۀ روحانیت مبارز)، کروبى (دبیر مجمع روحانیون مبارز)، سید احمد خمینى و اعضاى دفتر امام حضور داشتند. پس از این دیدار، حاضران براى مُهر و موم کردن دو پاکت وصیتنامه به مجلس شوراى اسلامى رفتند و در اتاق ریاست مجلس، ابتدا آقاى مشکینى سخنانى ایراد کرد و سپس آقاى سید احمد خمینى وصیتنامه را تحویل ایشان داد.

مراسم مُهر و موم در حضور جمع انجام گرفت و نسخۀ مربوط به آستان قدس رضوى را آقایان مهدوى‏کنى، کروبى، توسلى و صانعى به مشهد مقدس بردند و نسخۀ سابق وصیتنامه که در مجلس خبرگان نگهدارى مى‏شد، به وسیلۀ آقاى سید احمد خمینى، نزد امام ارسال گردید.

نکته: در متن حدوداً 40 صفحه ای وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی رحمة الله علیه 264 بار کلمه اسلام و 78 بار کلمه خدا تکرار شده است یعنی حضرت امام به طور میانگین در هر صفحه بیش از 8 بار از لفظ اسلام و خدا استفاده کرده اند و این در حالیست که محققان می گویند واژه های شاخص در محاورات هر شخص بیانگر هویت پنهان اوست.

ستایشی به جا و بی نظیر

متن:

من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده ی میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله صلوات الله علیه و آله و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی علیهم السلام، می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله صلوات الله علیه و آله ، مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند ـ که خداوند تعالی در سوره ی توبه با آیاتی آن ها را توبیخ فرموده و وعده ی عذاب داده است. و آن قدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آنان اهل عراق و کوفه با امیرالمؤمنین علیه السلام آن قدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سرباز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه ـ که با سیدالشهداء علیه السلام ، آن شد که شد. و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه، و یا نشستند تا آن جنایت واقع شد.

شرح:

حضرت امام در فرازهای پیشین دو ویژگی:

·          آگاهی و هوشیاری مردم

·          حضور آنان در صحنه

را شرط تأثیر نبخشیدن و بی اثر ماندن کارشکنی ها و شایعات اشکال تراشان ذکر فرمود.

در این فراز با توجه به همان دو ویژگی مهم که خدای متعال به یمن وجود حضرت امام، آن ها را به مردم مسلمان ایران عنایت کرده است، زیباترین تمجید و ستایش را از مردم، اظهار نمود.

سؤال: امام خمینی رحمة الله علیه شرط بی اثر ماندن کارشکنی ها و شایعات دشمنان را در ضربه به انقلابها چه می دانند؟

سخنان حضرت امام رحمة الله علیه در این فراز یادآور ستایش های روح نوازی است که برخی معصومین نسبت به تعدادی انگشت شمار از یاران خود داشتند. به ویژه سخنان حضرت سیدالشهدا علیه السلام در شب عاشورا که جملاتی با همین مضامین است. آن حضرت در شب عاشورا و پس از قطعی شدن برخورد نظامی، جلسه ای با یاران خود تشکیل داد و فرمود:

أمّا بعد فإنّی لا أعلم أصحاباً أوفی و لا خیراً مِنْ أصحابی و لا أهل بیت أبرّ و لا أوصل من أهل بیتی فجزاکم الله عنّی خیر[1]

این سخن امام حسین علیه السلام ناظر به 72 نفر است که بارها در معرض امتحان قرار گرفته و با آگاهی تمام در صحنه ی عاشورا حضور یافتند، اما حضرت امام رحمة الله علیه این ستایش را نثار همه ی مردم ایران اسلامی می نماید؛ یعنی اکثریت قریب به اتفاق کسانی که جز پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی دغدغه ای ندارند و به تعبیر حضرت امام از ابتدای نهضت تا انقلاب عظیم اسلامی و از انقلاب تا پیروزی و از روز پیروزی تا امروز، دلیرانه و سخاوتمندانه در تمام صحنه های انقلاب با جان و دل حاضر بوده و هستند، و از حریم اسلام عزیز و کشور خویش دفاع نموده، ملتی که جوان های او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل الله می کند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به کنار زده است....

در رابطه با مقایسه ای که حضرت امام رحمة الله علیه با اشاره به تاریخ صدر اسلام متذکر می شود، تنها به چند خاطره ی کوچک از دوران رسول خد صلوات الله علیه که آغاز راه بود و همه با وحی مرتبط بودند و هنوز شبهات و تردیدها رخ ننموده بود، می پردازیم:

·          در جریان جنگ احد از مجموع هزار نفری که برای جنگ حرکت کردند، سیصد نفر از میانه ی راه برگشتند.

·          در همان جنگ نیز حدود چهل نفر از فرمان پیامبر  صلوات الله علیه رسماً سرپیچی کرده و باعث شکست مسلمانان و شهادت شخصیت هایی چون حمزه شدند و بالاخره جز تعدادی اندک ـ حدود دوازده نفر ـ باقی مسلمانان رزمنده گناه کبیره مرتکب شده و از میدان جنگ گریختند و به دعوت و ندای پیامبر  صلوات الله علیه نیز اعتنا نکردند؛ همچنان که قرآن می فرماید: (إذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَی أحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أخْرکُمْ...)

·          قرآن می گوید: (وَإذَا رَأوْ تِجَارَةً أوْ لَهْواً انفَضُّوا إلَیْهَا وَ تَرَکُوکَ قَآئِماً ...) وقتی یک کاروان تجاری یا کارناوالی فرهنگی وارد شهر می شد، نماز جمعه را ترک نموده و پیامبر  صلوات الله علیه را تنها می گذاشتند.

·          جابربن عبدالله می گوید: در حال نماز بودیم که کاروان تجاری آمد، همه رفتند جز دوازده نفر.

·          عده ای دیگر از مسلمانان در مقابل دعوت پیامبر  صلوات الله علیه برای شرکت در جهاد عذر می آوردند: (سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الأعْرَابِ شَغَلَتْنَا أمْوَالُنَا وَأهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْلَنَا یَقُولُونَ بِألْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ...) ، بهانه برای پیامبر  صلوات الله علیه می آوردند و ادای مؤمنان را درآورده، از پیامبر  صلوات الله علیه درخواست دعا می نمودند.

·          میان صحابه کسانی بودند که حکم صریح پیامبر  صلوات الله علیه را در جریان صلح حدیبیه نپذیرفتند و در رسالت پیامبر  صلوات الله علیه شک نمودند.

·          عده ای دیگر وقتی زمینه را مناسب دیدند، پایگاه نفاق و مقابله با پیامبر  صلوات الله علیه ساختند و از راه مسجد وارد مبارزه با او شدند: (والَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقَا بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ و...)

·          وقتی برای حرکت به سمت تبوک یا غزوه های دیگر دعوت می شدند، گوش هایشان سنگین می شد: (یَاأیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَالَکُمْ إذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُوا فِی سَبِیلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إلَی الأرْضِ أرَضِیتُم بِالْحَیَوةِ الدُّنـْیا فِی الآخِرَةِ...) ؛ چرا وقتی به جهاد در راه خدا دعوت می شوید، سنگین بر زمین می مانید؟!

·          حتی از دروغ بستن به پیامبر  صلوات الله علیه ابا نداشتند؛ تا جایی که پیامبر  صلوات الله علیه هشدار داد که: لا تکذّبوا علیّ فإنّه من کذب علیّ فلیلج النّار و عده ای برای توجیه و تبرئه آنان گفتند: انّما الکذب علی من تعمّد؛ یعنی اگر کسی به سهو یا اشتباه احادیثی را جعل نماید، دروغ شمرده نمی شود. نیز گفتند: نحن نکذب له لا علیه؛ یعنی اگر کسی حدیثی را برای مصلحت پیامبر ـ به خیال خودش ـ جعل نماید، دروغ شمرده نمی شود!.

·          شاید اگر اعتراضاتی را که به پیامبر  صلوات الله علیه شده و یا مخالفت هایی که با نظر صریح ایشان  صلوات الله علیه شده است شمارش نماییم از صد مورد بگذرد.

سؤال:امام خمینی رحمة الله علیه بر چه اساسی مردم ایران را با مسلمانان حجاز مقایشه و برتر از ملت حجاز و کوفه و مدینه می دانند؟ به 5 مورد تاریخی اشاره فرمایید.

این حوادث و صدها حادثه مشابه موجب آن شده است تا حضرت امام رحمة الله علیه مردم مؤمن و خداجوی ایران را از مسلمانان زمان پیامبر صلوات الله علیه برتر شمارد و در تبیین این تفاوت بفرمایند:

متن:

اما امروز می بینیم که ملت ایران، از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاری ها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند. و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمک های ارزنده می کنند. و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش، با ما و شما روبه رو می شوند.

و این ها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان؛ در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم صلوات الله علیه، هستند و نه در محضر امام معصوم علیهم السلام ، و انگیزه ی آنان ایمان و اطمینان به غیب است، و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی می باشیم.

شرح:

حضرت امام رحمة الله علیه  در این فراز نکات بسیاری را به تصریح و اشاره بیان می فرمایند:

·        ویژگی های ممتاز مردم ایران

·        انگیزه فداکاری های آنان

·        افتخار به چنین عصر و ملت و ...

از مهم ترین این نکات است.

ایشان در برابر نافرمانی ها و سستی ها و آزارهایی که مسلمانان صدر اسلام نسبت به پیامبر  صلوات الله علیه و فرزندان معصومش علیهم السلام روا داشتند، به تعدادی از ویژگی های مردم ایران؛ همچون:

·          وحدت و همدلی

·          ایثار و فداکاری

·          تعاون و هم دردی

·          کم توقعی

اشاره می کنند.

به راستی وحدت و همدلی که در سال های نخستین انقلاب اسلامی و هشت ساله ی جنگ تحمیلی در میان مردم مسلمان و اقشار مختلف و در خط مقدم و پشت جبهه بروز و ظهور داشت تنها یک معجزه ی الهی بود.

به ویژه این که این همدلی در شرایطی بود که دشمنان خارجی و مزدوران داخلی آن ها با تمام قوا برای شکستن این وحدت تلاش می کردند و متأسفانه امروز نه هنرمندان ما و نه نویسندگان ما و نه حوزه های علمیه و دانشگاه ها، نه تنها در پی تصویر و تحریر و تبیین این حماسه ها نیستند، بلکه با قلم ها و آفرینش های هنری شیطانی در پی انکار و سیاه نمایی و تصویر خردستیزانه از آن ها می باشند.

در زمینه ی ایثار و فداکاری ـ همان که امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه دردمندانه به انتظار یک پیام کوچک و یک نشانه ی اندک از آن افسوس می خورد ـ شما بنگرید به نامه ها و وصیت نامه های عاشقانه ی مردم و شهدا با امامشان که نسبت به اسلام و دین چه جمله هایی به کار برده اند؛ شهیدی در وصیت نامه اش نوشته است:

·          تنها حرفم این است که به جای گریه بر سر قبرم روحم را شاد کنید و روح من زمانی شاد می شود که همه ی شما از رهبر عزیزمان روح خدا پیروی کنید و من به خاطر هیچ کس و هیچ چیز به جبهه نیامدم جز به خاطر اسلام و همه ی اسلام را در خمینی یافتم و هدف او اسلام است و اسلام؛ یعنی پیاده شدن احکام قرآن و قرآن کلام خداست.

·          آن دیگری می نویسد: مادر جان و پدرجان! ما باید برای اسلام و رضای خدا و رضای رهبر عزیزمان جان فدا کنیم. این رهبر عزیز را باید جان ها نثارش کنیم، برای این رییس جمهور آقای رجایی باید جان فدا کرد، برای تمامی کسانی که می خواهند به اسلام خدمت کنند، باید جان فدا کرد! این خداوند بود که ما را یاری کرد.

به راستی این ادبیات آسمانی که همه چیز را فدای خدا می کرد و رضای خدا را می طلبید چه نقصی داشت که امروز به تقلید از دشمنان دین و منکران حاکمیت دینی حتی وقتی که یادی از این گل های پرپر می شود، شعار قهرمان ملی و شهید راه وطن سر داده می شود؟! فداکاری مردم ما برای حفظ ارزش های انقلاب و در دفاع از وطن اسلامی و انقلاب اسلامی بود، و گرنه بارها و بارها به این کشور حمله شده است و چنین فداکاری و ایثارگری در تاریخ آن ثبت نشده است.

در مورد تعاون و هم دردی نسبت به یکدیگر نیز خاطرات بسیاری بر جای مانده است و دیدیم که جوانان اسلام برای تهیه سوخت زمستانی و نفت افراد فقیر و خانواده های بی سرپرست ساعت ها در صف می ایستادند و حضرت امام  رحمة الله علیه  خاطره آن پیر زن را همیشه نقل می کرد که نشسته بود و برای راحتی تظاهرات کنندگان جهت اطلاع به خانواده هایشان دو ریالی تلفن در اختیار آنان می گذاشت.

از همه ی این ها زیباتر و با نشاط تر طلبکار نبودن و مدعی نبودن و کم توقعی و منت نداشتن ملت مسلمان ایران بود. آنان با همه ی دردها و رنج ها که در راه پیروزی اسلام و انقلاب تحمل کردند و آن همه جوان ها که تقدیم انقلاب اسلامی نمودند، حتی یک مورد و یک لحظه با چشم طمعکار و منت گذار به امام و اسلام نگاه نکردند، و بلکه همواره خود را بدهکار به اسلام و انقلاب شمردند و امروز نیز این چنین است.

·          سخن مردم مسلمان سخن آن شهید است که نوشت: ما با امام خمینی میثاق خون بسته ایم؛ اگر چندین بار مرا بکشند و دوباره زنده کنند، دست از او بر نخواهم داشت.

·          دیگری نیز نوشته است: این جانب از آن جا که خود را یک فرد مسؤول دانستم که دفاع از اسلام و میهن عزیز را یک وظیفه شرعی و اسلامی است به جبهه های جنگ آمدم تا دست غارتگران را از سرزمین مسلمین کوتاه کنم و ما باید از رهبر عزیزمان امام خمینی رحمة الله علیه  تشکر کنیم که ما را از منجلاب فساد نجات داده و هدایتمان نموده و لازم نیست کسی از ما تشکر کند؛ چرا که جنگیدن در راه خدا وظیفه ی شرعی می باشد.

حضرت امام رحمة الله علیه  در ادامه این فراز انگیزه ی اصلی این همه فداکاری و ایثار و وحدت و همدلی و تعاون و رفتار شاکرانه را :

·          معرفت الهی

·          ایمان به غیب

·          ایمان به معاد

است، می شمرد.

حضرت امام صادق علیه السلام در بیان بسیار زیبایی می فرماید:

نحن صبر و شیعتنا أصبر منّا، لأنـّا نصبر علی ما نعلم و شیعتنا یصبرون علی مالا یعلمون[2].

ما شکیبا هستیم و شیعیان ما شکیباتر از ما هستند؛ زیرا ما به آنچه می دانیم شکیبایی می ورزیم و شیعیان ما با این که از آینده خبر ندارند و از حکمت مصیبت ها ناآگاهند و از پاداش و نتیجه تربیتی مشکلات بی خبرند، بردباری می ورزند؛ در صورتی که ما از این همه آگاهیم و از پایان مشکلات و پیامد آن ها با خبریم و این همه، در تخفیف و آسانی تحمل تأثیر دارد.

آری در این جا آن چنان باوری باید داشت که ندیده خریدار شد! در قرآن کریم می فرماید: (فَأمَّا الَّذِینَ ءَامَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَ فَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إلَیْهِ صِرَاطاً مُّسْتَقِیم) و در آیه ی دیگری می فرماید: (الَّذِینَ ءَامَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَهَدُوا فِی سَبِیلِ اللهِ بِأمْوَالِهِمْ وَأنفُسِهِمْ أعْظَمُ دَرَجَةً عِندَاللهِ وَأوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ). حضرت امام رحمة الله علیه  بارها و بارها به نقش ایمان و به ویژه ایمان به غیب در پیروزی مردم مسلمان و مشروط بودن تداوم این پیروزی به تداوم و تکمیل این ایمان تأکید نموده است.

نکته: مردم مسلمان ایران خریدار کالایی شدند که با چشم سر هرگز آنها را ندیده و درک نکرده بودند.

و آخرین نکته ای که در این بخش از وصیت نامه آمده؛ مباهات اسلام و رهبری آن به وجود چنین مؤمنان فداکار و ایثارگر و دلسوز است. قدرشناسی از تلاش ها و ایثارها شیوه ی قرآن کریم و نشانه حق شناسی و باعث تشویق همگان به نیکی و خیر و صلاح می گردد.

خداوند متعال پس از یادآوری حیات ویژه شهدا و حضور آنان بر سفره ی کرامت الهی می فرماید:

(أوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبـِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأوْلَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ)

و به هنگام ادای زکات از سوی مسلمانان، به پیامبر خدا فرمان می دهد تا بر آنان درود فرستد و از آنان سپاسگزاری نماید...

(... وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ ...) و یکی از شیوه های تربیتی حضرت امام همین تشویق های به جا و حیات بخش و هدایتگر بود. او توانست با این رفتار الهی خود از مردمی غفلت زده و گرفتار یأس و ناامیدی و بی تفاوتی، امتی مسؤول و دلسوز و هوشیار و تلاش گر و پیشرو و با هویتی الهی و اسلامی پرورش دهد و روح ایمان و تلاش اندیشه را در آنان زنده نماید و آنان را برای صعود به مقام و جایگاه واقعی و تاریخی خود ترغیب و از غفلت و رکود و رخوت نجات دهد و مردم ایران نیز این همه افتخار و سربلندی را در سایه ی ایمان به خدا و تلاش و کوشش به دست آوردند. و امروز پیشاهنگ قافله عزت و کرامت و پاکی در جهان به شمار می آیند و البته باید برای حفظ این رتبه ی آسمانی شبانه روز همچنان پرشور و شکیبا استقامت ورزند.

 

پدیدآورنده: مسعود رضانژاد و محمود لطیفی

مؤید باشید/مسعود رضانژاد/4اسفند1389



[1] تاریخ طبری، ج 3، ص 315؛ عوالم بحرانی، ج17، ص243

[2] کافی،جلد3،ص148